کد مطلب: 139985
حسين زرقانيان چه بلايي سر ماهواره آورد؟
جمع آوري 177 دستگاه ماهواره توسط جوان گچ کار قمي/ طعنه و کنايه کم نشنيدم
تاریخ انتشار : 1395/02/02 15:54:04
نمایش : 2740
گچکار جوان قمي آنگاه که دريافت ماهواره با بنيان خانواده و جامعه چه مي کند، خودجوش دست به کار شد و بي هيچ ادعايي، عامل جمع آوري 177 دستگاه ماهواره در يکي از مناطق محروم شهر قم شد.












 

به گزارش هفت چشمه؛ به نقل از سايت قم فردا، هميشه براي به حرکت در آمدن و منشا تحول بودن، نياز به گذر زمان و فراهم شدن مقدمات و بسترهاي آن چناني نيست، چه آن که گاه حضور در يک جلسه و شنيدن تنها يک حرف و سخن مي شود تلنگري براي آدمي تا به خود آيد و ديگران را نيز به خود آورد و در اين فرآيند بيداري و روشنگري، اقدامات بزرگي رقم بخورد.

شايد برايتان جالب باشيد که بدانيد يک گچکار ساختمان که به ظاهر سواد چنداني هم ندارد با حضور در يکي از برنامه هاي بصيرتي بسيج و احساس تکليف درباره يکي از معضلات بسيار جدي امروز جامعه ما در طول تنها هفت ماه با همت و تلاش خود و البته توکل بر خدا، بتواند عاملي شود که مردم 177 ماهواره را از بساط زندگي خود جدا کرده و به او تحويل دهند و به جايش دستگاه گيرنده ديجيتال بگيرند؛ ماهواره يا همان دجال واره اي که با جمع آوري آن، دست کم 177 خانواده قمي از يک خطر عظيم و بالقوه رهانيده شده و سلامت فرهنگي و اعتقادي آن از اين حيث مصون مانده است.

حسين زرقانيان ، متولد سال 66  اهل محله امامزاده سيد علي(ع) يا به قول قمي ها شاه سيد علي است و  حدود 18 سال است که به شغل گچکاري مشغول است و سه سالي هم مي شود که در پايگاه 4 شهيد نظري ثابت ، مدال افتخار بسيجي بودن را با خود حمل مي کند.

در موسم عصرگاهي يکي از روزهايي که از سر کار برگشته بود و قاعدتاً خسته به نظر مي رسيد اما مشتاقانه در منزل محقر استيجاري خود که زيرزمين کوچکي بود، پذيراي ما در يک مصاحبه دلنشين شد تا برايمان بگويد از عزم و همتي که اگر باشد و ممزوج شود با احساس مسئوليت يک بسيجي آن وقت کارهايي مي شود کرد که شايد فقط در آمار و بيان ، گفتنش آسان باشد.

او در آغاز از اولين جرقه شروع اين فعاليت بسيجي وار و خداپسندانه خود سخن گفت:

تلنگري کافي بود براي گچکار قصه ما!

«يک روز که به حوزه 2 بسيج شهيد قرباني رفته بوديم ، آقاي بابايي مسئول اين حوزه براي بچه ها سخنراني داشت و درباره آسيب ها و خطرات ماهواره براي افراد و جامعه و به ويژه خانواده ها صحبت مي کرد.

در حين سخنان ايشان به ذهنم رسيد بلند شوم و نکته اي را بگويم ؛ يک باره ناخودآگاه وسط سخنان ايشان پريده و گفتم اگر شما اجازه دهيد مي توانم در جمع آوري ماهواره ها که به آن دجالواره مي گويند کمک کنم.

ايشان هم استقبال کرد و کار را شروع کردم. همان جا هم البته عرض کردم که بنده چون بچه پايين شهر هستم و خلق و خو و زبان و مرام مردم اين منطقه محروم و فقيرنشين را بهتر مي فهمم مي دانم که چطور اين کار را انجام دهم که انشاالله نتيجه خوبي هم در برداشته باشد.

در آغاز کار برگه هاي کاغذي کوچکي چاپ کردم و شبانه آن ها را در منازل مي ريختم تا مردم متوجه اصل قضيه بشوند

روي برگه ها هم فقط نوشته بودم که ماهواره خود را تحويل بدهيد تا يک دستگاه گيرنده ديجيتال به شما بدهيم و زير برگه ها نيز شماره تماس خودم را قيد کردم.

اين کار را از هفت ماه پيش شروع کردم و در اين کار حتي اقوام خودمان و آشنايان که در شهرهاي ديگر بودند را نيز مطلع کردم و به تدريج استقبال خوبي از اين طرح شد.

واقعاً چه آن موقع و چه حالا هميشه در اين مدت احساسم اين بوده که حداقل وظيفه ام در شرايط فعلي جامعه اين کار به منظور امر به معروف و نهي از منکر است و خدا هم کمک کرد و به تنهايي 177 دجال واره جمع آوري کردم.»

حواسم بود تا همه لوازم ماهواره را تحويل بگيرم

«البته مراقب بودم که وقتي ماهواره را تحويل مي گيريم، همه لوازم آن اعم از ديش ، ال ان بي، ريسيور در آن موجود باشد تا کسي حالا نخواهد فقط آن دايره زنگي اش را تحويل دهد.

به عنوان يک بچه مسلمان و يک بچه شيعه، وقتي بدي هاي ماهواره را ديدم نمي توانستم بي تفاوت بنشينم و بگويم به من چه،

دوست داشتم مردم به جاي نشستن پاي برنامه هاي ماهواره برنامه هاي تلويزيون خودمان را نگاه کنند که در حال حاضر حدود 20 شبکه تلويزيوني آن توسط دستگاه ديجيتال قابل دريافت است.

بنده خودم ماهواره نداشته ام اما شنيدم که برنامه هاي شبکه هاي ماهواره اي به ويژه فيلم هاي سينمايي و سريال هاي ترکي و آمريکايي آن مروج روابط نادرست و نامشروع و ترويج عشق بازي هاي هوس آلود ميان جوانان است.

در حين دريافت ماهواره و صحبت هايي که با برخي مردم مي کرديم نيز بعضاً نوع برخوردها هم جالب و گاهي هم آزار دهنده بود اما مرا خسته نمي کرد.»

از تُرشرويي تا عذرخواهي راهي نيست!

«چند وقت پيش يک خانمي با بنده تماس گرفت و به اين طرح مشکوک بود که بنده صحبت کردم در خصوص مضرات ماهواره و اين که چه بلايي به بر سر بچه هاي ما مي آورد. گويا به مذاق ايشان صحبت هاي من خوش نيامد که به همين خاطر هم بعد از چند دقيقه صحبت کردن، خلاصه يک طعنه و بد و بيراهي هم نصيبمان کرد و با عصبانيت تلفن را قطع کرد.

دو هفته بعد خود همين بنده خدا تماس گرفت و ضمن عذرخواهي گفت دختر من که تا حالا سابقه نداشته به من بي احترامي کند ، تحت تاثير ماهواره بناي ناسازگاري و بي احترامي و من از اين بابت، خيلي نگران هستم و فکر مي کنم به خاطر ديدن همين برنامه هاي ماهواره اي است.

من هم به ايشان گفتم که دختر يا پسر شما به خاطر اين برنامه هاي نامناسب، رابطه شان به تدريج با شما سرد و بد شده و چه بسا که با غريبه ها ارتباط برقرار کنند که خودش عوارض بدتري به همراه دارد و به جاي اين که پسرتان يا دخترتان با شما و پدرش درد دل کند برود با يک دختر ناباب يا يک جوان معتاد مواد مخدر فروش هم صحبت شود.اين ها را که گفتم مصمم تر شد و گفت بياييد ماهواره ام را ببريد.

چندي بعد از سوي فرمانده حوزه به عنوان مسئول امر به معروف حوزه منصوب شدم و کارها را با جديت بيشتري ادامه داديم.»

رمز کار صداقت است و صميميت

وقتي از او پرسيدم چگونه مردم به شما اعتماد کرده و در تحويل ماهواره ها همراهي مي کنند ، گفت: «فقط اين را خدمت شما بگويم که بايد صادقانه با مردم حرف بزنيد. با وجود همه مشکلات و مفاسدي که جامعه ما را در بر گرفته است اما عامه مردم و والدين علاقه مند به سرنوشت خانواده و فرزندانشان هستند اما بايد آن ها را روشن کرد و عمق فاجعه در ديدن ماهواره را برايشان بيان کرد.

از سويي هم بعضاً افرادي هستند که بيشتر به دنبال سوء استفاده اند؛ به عنوان مثال يک بنده خدايي حتي به من گفت که من ماهواره ها را از شما مي گيرم و به جايش دستگاه ديجيتال بهتان مي دهم که بنده از اين حرف به شدت ناراحت شده و گفتم با اين کار من به خانواده ها ضربه مي زنم چون معلوم نيست که اين ماهواره ها سر از کجا در بياورد و چند خانواده ديگر را بدبخت کند.

وقتي افراد هم تماس مي گيرند يا به صورت حضوري ارتباط برقرار مي کنيم به آن ها مي گويم که اين فعاليت ما از طرف بسيج و با هماهنگي سپاه است؛ با اين حال برخي افراد ناآگاه به ويژه ماه هاي اول ، زياد طعنه و تيکه و ليچار بارم مي کردند اما واقعاً برايم مهم نبود اما الان وضع به گونه اي شده که احساس مي کنم اين قدر تماس زياد شده بايد خط خودم را عوض کنم!»

چشمداشت و توقعي نداشته و ندارم

«خدا را شاهد مي گيرم که هيچ گاه چشمداشت و نگاه کاسب کارانه به اين موضوع نداشتم، بلکه احساسم اين بوده که حداقل با اين کار من چند نفر ممکن است به راه راست کشيده شوند. همين برايم کافي است و اين که خدا و اهل بيت(ع) از دستم راضي باشد.

حقيقتاً امروز ماهواره ها بلايي سر خانواده ها آورده که هر انسان منصف و واقع بيني نمي تواند نسبت به آن ها بي توجه و بي تفاوت باشد. حرف من به برخي از دوستان در بسيج نيز اين بوده که اهالي مسجد عموماً اهل ماهواره نيستند و لذا ما به جاي روشنگري صرف در مسجد بايد به سراغ افراد در کف جامعه و کوچه و خيابان برويم و چهره به چهره يا از طريق اطلاع رساني آن ها را آگاه کنيم تا بيايند و ماهواره هاي خود را تحويل دهند.

به من گاهي زنگ مي زنند و حضوري پيش طرف مي روم و به آن ها درباره هدف از اين کار توضيح مي دهم و بعد که قانع شدند، خودشان با کمال ميل دستگاه ماهواره را جمع کرده و تحويل بنده مي دهند و ما هم يک دستگاه گيرنده ديجيتال آن هم به عنوان هديه اين کار فرهنگي به آن ها مي دهيم.»

بهانه هاي برخي خانواده ها منطقي نيست

صحبتش به اين جا که رسيد از ديدگاه هاي متفاوت برخي خانواده ها و اصرارشان براي ماهواره ديدن سخن گفت و ادامه داد: «برخي از خانواده ها که تعدادشان هم کم نيست براي تحويل ماهواره بهانه مي آورند که مثلاً بچه ام فلان شبکه کارتوني ماهواره را مي بيند و سرگرم مي شود و فلان پسر جوانم تفريح و کاري ندارد و با برنامه هاي فلان شبکه اش سرگرم مي شود که به آن ها مي گويم خدا وکيلي اين ها بيشتر بهانه است و گرنه همين برنامه ها را با شکل بهتر و مناسب تر شبکه هاي داخلي خودمان نشان مي دهد.

در طول زندگي 29 ساله ام خانواده هاي زيادي را ديده ام که با ماهواره بدبخت شده و بچه هايشان به سمت و سوي رفته اند که همه اش پشيماني بارآمده است و لذا از خدا مي خواهم که هر چه بيشتر کمکم کند بيش از اين ها بتوانم دستگاه هاي ماهواره را از داخل خانه ها جمع کنم.»

احساس وظيفه حتي در مراسم ختم مادر

وقتي از او مي پرسم که واقعاً از انجام اين کار با وجود گرفتاري هاي شغلي و طعنه و کنايه ها و متلک هاي ديگران خسته نشدي، بلافاصله جواب مي دهد:« نه، با جان و دل هم اين کار را انجام مي دهم.

شايد باورش برايتان سخت باشد اما وقتي مادرم به رحمت خدا رفت سر مراسم ختم ايستاده بودم که با من تماس گرفتند براي تحويل ماهواره، من سريع رفتم و دستگاه را از آن ها دريافت کردم و با خود گفتم اين کار واجب تر از ختم است ؛ به هر حال براي ختم برادرانم هستند ولي اين کار شايد باعث عاقبت به خيري يک خانواده و يا دست کم يک جوان شود.»

انحراف پاي فرزند و هزينه هاي بالاي درمان

«خدا بعد از دو دختر يک پسر به من داده که الان حدود دو ماهش است اما متاسفانه مشکل انحراف پا دارد و هفته اي حدود 300 هزار تومان هزينه درمان بيمارستانش را مي دهم با اين حال خدا را شاکرم و اين ها باعث نشده که در انجام اين کار فرهنگي سست شده و بي انگيزه شوم. توقعي هم از کسي ندارم همين که آن بالايي هوايمان را دارد براي کافي است.

من کاري به کسي ندارم که چطور زندگي و فکر مي کنند ؛ هدفم اين است که ماهواره را از داخل زندگي افراد بيرون بياورم چون مي دانم و ديده ام که چه بلايي بر سر خانواده ها مي آورد.

کسي را سراغ دارم که مي گفت هفده روز دخترم از خانه فرار کرده بود و خودش هم مي گفت شک ندارم که تحت تاثير همين سريال هاي ماهواره اي قرار داشته است.

شايد برايتان جالب باشد که بدانيد برخي خانواده ها که شايد به ظاهرشان هم نخورد ماهواره  در خانه داشته اند اما وقتي آن را به بنده تحويل دادند برخي هايشان در حال حاضر رابط بنده درباره جمع آوري ماهواره ها شده اند.

بهترين کار صبحت کردن و آگاهي دادن مردم و جوانان آن هم با حالت صميمانه و اخلاق خوش است و خود من که حرف هاي قلمبه سلمبه بلد نيستم اما ياد گرفتم که رک و پوست کنده با مردم صحبت کنم.»

اصرار بر انجام خدمت آن هم در گمنامي

«از روز اول هم گفته ام که اين کار ما گمنام است و به خانواده ها هم اطمينان داده ام که با تحويل ماهواره ها مشکلي برايشان پيش نمي آيد و قرار نيست خداي ناکرده بخواهيم آبروي کسي را ببريم يا آمارش را به جايي بدهيم که بعد برايش دردسر بشود.

در حوالي همين منزل ما ، آپارتمان سازي هاي زيادي انجام مي شود و در برخي بلوک ها ارتباط گيري سخت بوده اما با نگهبان مجموعه ها و برخي افراد که ارتباط گرفته ايم با وجود دشواري و مقاومت برخي افراد، موفقيت هايي نيز داشته ايم.

به عنوان مثال بنده خدايي چند وقت پيش با بنده تماس گرفت و قسم مي خورد که ده بار تا حالا مامور به خانه ما ريخته و ماهواره ام را بُرده اند و عين ده بار آن را خريده ام، اما رفتاري که از شما ديدم خوشم آمد و بعد با هم صميمي شديم و رفاقتي ميانمان شکل گرفت.

خود اين فرد مي گفت که من ديگر خسته شدم از ماهواره و دوست ندارم زن و بچه ام برنامه هاي آن را ببيند.»

بلاياي ماهواره را بايد براي خانواده ها بگوييم تا روشن شوند

«واقعيتش هم آن است که مردم اگر حقيقت يک مساله را بدانند آن را مي پذيرند ؛ البته اين را هم لازم مي دانم بگويم که متاسفانه يک مقدار در ميان برخي از ما ، غرور و چشم هم چشمي کار را خراب مي کند و شايد هم بعضاً تفريحات مناسب کم تر باشد و گرنه اگر ما کار فرهنگي کنيم و مردم را آگاه کنيم و تفريحات خوب و اسلامي بگذاريم بسياري از مردم از ماهواره ها و سايت هاي مبتذل اينترنتي خسته و بُريده مي شوند.

اتفاقاً به نظر من خانم ها در اين خصوص حساس تر هستند . همين چند هفته پيش بود که يک خانمي با من تماس گرفت و مي خواست ماهواره اش را تحويل دهد . مي گفت اين کار را به دور از چشم شوهرم انجام مي دهم چرا که شوهرم وسواس و عادت پيدا کرده به ماهواره و دل کندن از آن برايش سخت شده است؛ خُب اين مساله نشان مي دهد که اگر بانوان نسبت به مضرات ماهواره توجيه شوند همکاري بسيار بهتري هم خواهند داشت، چون بحث حفظ کيان خانواده پيش مي آيد و شوخي بردار هم نيست.»

لزوم تداوم کمک مالي براي خريد گيرنده ديجيتال

سخني هم با مسئولان داشت آن جا که خواست تا حوزه ها و پايگاه هاي بسيج را در اين طرح تقويت مالي کنند و البته افزود: « به هر حال هر چقدر ما گيرنده ديجيتال تحويل مردم دهيم راحت تر مي توانيم ماهواره ها را جمع کنيم. به هر حال بايد يک مشوق و انگيزه اي هم باشد تا افراد به سمت برنامه ها و شبکه هاي داخلي گرايش پيدا کنند.

به شخصه همان طور که وقتي ماهواره را تحويل مي گيرم دقت مي کنم که کامل باشد از آن سو نيز وقتي دستگاه ديجيتال را به مردم مي دهم خودم چک مي کنم که کاملاً سالم و با گارانتي باشد چون معتقدم اين کار باعث جلب اعتماد مردم مي شود و از سويي من هم مديون آن ها نمي شوم.»

وقتي از او درباره حمايت خيرين از چنين طرح هاي سوال مي کنم ، ابراز داشت: «در همين حوزه 2 چندبار پول براي کمک به خريد گيرنده ديجيتال جمع آوري شده و برخي بچه ها و افراد دست به خير کمک کرده اند، ضمن آن که بنده شاهد بودم که خود شخص فرمانده حوزه نيز حدود 10 ميليون تومان در همين خصوص از جيب شخصي خرج کرده است.»

از 6 عصر تا نيمه شب وقتم را وقف اين کار کرده ام

«خودم هم از ساعت 6 بعد از ظهر که از سر کار برمي گردم تا نيمه شب، وقت زندگي ام را وقف اين کار کرده ام و در ديد و بازديد ها و جلسات فاميلي نيز براي اقوام و دوستان بارها درباره ضرر و عوارض بد ماهواره صحبت کرده ام و گاهي نيز بسته هاي فرهنگي از بسيج گرفته و بينشان توزيع کرده ام که کم و بش مفيد بوده اند اما مهم تر از آن صحبت رودر رو و همان

خوش برخوردي است که تاکنون جواب داده است.»

زندگي در سختي اما با عزت و قناعت

گچکار غيرتمند داستان ما سه فرزند دارد که به ترتيب سن نام هايشان هانيه، هستي و رضا است؛ او وجود اين دسته گل ها را نعمت خدا و عامل برکت او دانسته و معتقد است:« لطف و عنايت خدا را هميشه در زندگي احساس کرده ام ؛ الان هم در اين زيرزمين مستاجر هستم و بارها پيش آمده که شرايط زندگي سخت بوده و به قول معروف به مو رسيده اما پاره نشده است ؛ احساس مي کنم خداوند هوايم را در همه حال دارد و نگذاشته که زمين بخورم.

سعي کرده ام با قناعت زندگي کنم و خدا را شکر دستم پيش کسي دراز نيست.»

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg